کد مطلب:140484 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:115

آتش زدن لشگر کفرآئین پسر سعد خیمه های بانوان و مخدرات را
پس از صدور حكم مذبور از عمر سعد شمر ملعون سخت در غضب شد و با خولی و سنان گفت:

چرا باید عمر سعد با اولاد علی این نحو سلوك و رفتار كند و سفارش بیمار را نموده و ما را از كشتن او باز دارد شما شاهد باشید و در حضور امیر عبیدالله بن زیاد این كرده وی را شهادت دهید.

این خبر به سمع عمر سعد رسید، خوف او را برداشت گفت:

ای لشگر مقصود ما حسین بود كه او را كشتیم اما زنان و كودكان چه تقصیر دارند و از این گذشته آنچه ایشان نیز باید ببینند، دیدند و آنچه باید تحمل كنند، تحمل كردند اكنون كه به این مقدار راضی نیستید و به این حكم من خشنود نمی باشید آنچه از دستتان برمی آید انجام دهید، پس شمر ملعون با جمعی از پیادگان پیش آمد امر كرد زنان و كودكان را از خیمه ها بیرون كردند.

مرحوم سید در لهوف می فرماید: قال الراوی: ثم اخرج النساء من الخیمة


و اشعلوا فیها النار، فخرجن حواسر، مسلبات، حافیات، باكیات، یمشین سبایا فی اسرالذلة.

راوی می گوید: تمام بانوان را از خیمه ها بیرون كردند و سپس سراپرده ها را آتش زدند و مخدرات كه حال را بدین گونه دیدند سر و پای برهنه با حالی گریان از آن محوطه خارج شده و آن گروه بی دین ایشان را اسیر كرده و با خواری و ذلت بردند.

مرحوم قزوینی می گوید: راوی گوید:

دیدم كه همه مخدرات بیرون دویدند حتی اطفال سر و پا برهنه روی ریگهای گرم آرام نداشتند به یمین و یسار فرار می كردند و یا علی و یا محمد می گفتند مگر یك زن مجلله موقره ذات الجلال را دیدم در میان خیمه آتش مانده گاهی بیرون می دود و گاهی در خیمه می رود، خیلی مضطرب بود، گفتم:

ای بانو چرا فرار نمی كنی؟

فرمود: در میان آتش بیمارم مانده است.

فرد



همی ترسم كه آتش برفروزد

میان خیمه بیمارم بسوزد